شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

Instagram
شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را
پیام های کوتاه
 حامد بهداد در پرتقال خونی میخاند





مدت زمان: 1 دقیقه 17 ثانیه

بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد

به جون خسته ام بازم تب اومد

بازم از ناله ی خونین قلبم

خدایا بانگ یارب یارب اومد

شب اومد باز شب اومد باز شب اومد

به جون خسته ام بازم تب اومد

هوا تاره چراغم سوت و کوره

تنم داره میسوزه مثل پونه

خدایا یار من کی برمیگرده

آخه این از خداوندی به دوره

هوا تاره چراغم سوت و کوره

تنم داره میسوزه مثل پونه

خدایا یار من ئکی برمیگرده

آخه این از خداوندی به دوره

چه کرد و مریضی دارم امشب

چه درد ناله خیزی دارم امشب

خدایا این حبیبه یا طبیبه

چه مهمون عزیزی دارم امشب

بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد

به جون خسته ام بازم تب اومد

بازم از ناله ی خونین قلبم

خدایا بانگ یارب یارب اومد

شب اومد باز شب اومد باز شب اومد

به جون خسته ام بازم تب اومد

نظرات  (۱)

ممنون.خاطره دارم ازش

خدا ، چی می شد من به اون ... می رسیدم...

18.12.93

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی