حامد بهداد در پرتقال خونی میخاند
مدت زمان: 1 دقیقه 17 ثانیه
بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم از ناله ی خونین قلبم
خدایا بانگ یارب یارب اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
هوا تاره چراغم سوت و کوره
تنم داره میسوزه مثل پونه
خدایا یار من کی برمیگرده
آخه این از خداوندی به دوره
هوا تاره چراغم سوت و کوره
تنم داره میسوزه مثل پونه
خدایا یار من ئکی برمیگرده
آخه این از خداوندی به دوره
چه کرد و مریضی دارم امشب
چه درد ناله خیزی دارم امشب
خدایا این حبیبه یا طبیبه
چه مهمون عزیزی دارم امشب
بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم از ناله ی خونین قلبم
خدایا بانگ یارب یارب اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
مدت زمان: 1 دقیقه 17 ثانیه
بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم از ناله ی خونین قلبم
خدایا بانگ یارب یارب اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
هوا تاره چراغم سوت و کوره
تنم داره میسوزه مثل پونه
خدایا یار من کی برمیگرده
آخه این از خداوندی به دوره
هوا تاره چراغم سوت و کوره
تنم داره میسوزه مثل پونه
خدایا یار من ئکی برمیگرده
آخه این از خداوندی به دوره
چه کرد و مریضی دارم امشب
چه درد ناله خیزی دارم امشب
خدایا این حبیبه یا طبیبه
چه مهمون عزیزی دارم امشب
بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم از ناله ی خونین قلبم
خدایا بانگ یارب یارب اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد