شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

Instagram
شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را
پیام های کوتاه

پشت در مانده و رانده ایم...

شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ق.ظ






ما را کنار آینه تنها گذاشتند
سنگی بزرگ در دل مان جا گذاشتند

مارا شبیه کودک جا مانده پشت در
زانو زده به حال تمنا گذاشتند

فریاد می زدیم که - دیوانه نیستیم-
انگشت هیس بر دهن ما گذاشتند


تصمیم داشتیم فقط زندگی کنیم
بی آب و بی هوا، مگر آنها گذاشتند؟

چه محرمانه عرف شکستند واژه ها
بر خلسه های هر شب مان پاگذاشتند


می خواستم بچینم اش، او با اشاره گفت:
گل را فقط برای تماشا گذاشتند

بر خالقان شعر هزاران درود باد
که در قبال درد غزل را گذاشتند
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۳
محمد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی