شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

Instagram
شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را
پیام های کوتاه

شعر زیبا شاید که خدا خواست

جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۵۷ ق.ظ

^ شعر معروف 

آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم

از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم

شاید که خدا خاست که دلتنگ بمیریم

.

گفتم،

جواب من،


آبی تر از آن بودیم که بی رنگ بمیریم

با دوز و دغل آمده صد رنگ نشستند


ما شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

چون سنگ بودیم و با تیشه شکستند


گویند که تقصیر کسی نیست اینگونه غریبیم

این شایعه ای بود، کسان توطعه بستند!!!


باور نکنی اینکه خدا خاست که دلتنگ بمیریم

اما عجب از صبر خدا اینهمه دل را که شکستند


این مردم فولا دل خیر ندیده

فرهاد بکشتند و به سوگش بنشستد...


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی