شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ، در دام مانده باشد صیاد رفته باشد ...

Instagram
شعر و غزل و آه و درد و زجر، میکشیم همه اینها را
پیام های کوتاه

خیال کرده ای..........
اری خیاااااال.......
تو خوش باش. کسانی که از اینده خبر ندارن خوشند. زهر مرا از کسانی که چشیده اند بپسرس...
بس تلخ و ماندگار...
تا میتوانی به خود امید بده... بگو که نمیتوانند... بگو که نشد... به وقتش به این خوش خیالی ها لعنت خاهی فرستاد
سال های سال لعنت خاهی فرستاد . زمانی که یا تو صدای عزیزانت را نمیشنوی
یا انها دیگر نیستند که صدایت را بشنوند
اصلا زهری که تا سالها نگویی کااااش نمیکردم که زهر نیست. نیش است
اما من زهر اگینم
حال تو خوش باش و بخند... اصلا بیا با هم بخندیم! تو به خوشباوریت و من به انتهای غم انگیزت...
تا همینجا هم بد خوردی / داغی خبر نداری
اهااااااااااااای ... با توام... تا فرصت داری بیدار شو..
یادت باشد راه فراری نیست/// بیا و تا فرصت داری . یا جبران کن
یا فرار...........................
در اخر تمام راه ها ... در انتهای تمام کوچه ها
در اخرین لحظات ساعت ها... منتظر باش...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۰۳:۳۳
محمد

یه تابوته میون ما یه کم خاک یه کم دوری


همیشه بی کسی هامو تو میفهمی تو میدونی


یه کم دلگیرم از دستت چقدر دلتنگ دیدارم


به جای آسمون دارم تمام روز میبارم


یه چند وقته هوای تو منو دیوونه تر کرده


چقدر گرمای این احساس میون بغض من سرده


تو که رفتی بدون من شدم خالی تر از بودن


توو تنهایی به سر بردن یه حس بدتر از مردن


دارم دیوونه تر میشم همه روزا توو کابوسم


تو رو از دور میبینم تورو با گریه میبوسم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۲۲
محمد
لم دریای آتیشه دارم میسوزم از این تب

توو آغوش یکی دیگه چرا توو فکرتم هر شب

تو هم شاید شبیه من گرفتاری و بی تابی

توو آغوش یکی دیگه به یاد من نمیخوابی

نگاهش میکنم انگار همه دنیامو گم کردم

نمیدونه که تو چشماش بدنبال تو میگردم

میاد دستامو میگیره بهم میگه چقدر سردی

منم میخندمو میگم عزیزم اشتباه کردی

خیال دیدن چشمات منو راحت نمیذاره

دلت یک عمر احساس به قلب من بدهکاره

تو هم شاید شبیه من یه جایی اشتباه کردی

دلت پیش منه اما نمیتونی که برگردی

پشیمون میشی انگار شب و روزاتو گم کردی

مثل من که شب و روزم داره رد میشه با سردی

یه رازی بین ما بوده که مارو دور کرده از هم

ولی یادت توی قلبم نمیذاره ازت رد شم

حالا که قسمت این بوده به یادت اشک میریزم

از این جا تا ته دنیا من از عشق تو لبریزم

حالا که قسمت این بوده باید هم خونه شم با غم

که بعد از تو نمیتونم واسه یک لحظه عاشق شم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۴۰
محمد

به دهنش و همخوانی با خاننده توجه کنین!

این نسل جدید خیلی بلان...




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۲۹
محمد

^ شعر معروف 

آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم

از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم

شاید که خدا خاست که دلتنگ بمیریم

.

گفتم،

جواب من،


آبی تر از آن بودیم که بی رنگ بمیریم

با دوز و دغل آمده صد رنگ نشستند


ما شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

چون سنگ بودیم و با تیشه شکستند


گویند که تقصیر کسی نیست اینگونه غریبیم

این شایعه ای بود، کسان توطعه بستند!!!


باور نکنی اینکه خدا خاست که دلتنگ بمیریم

اما عجب از صبر خدا اینهمه دل را که شکستند


این مردم فولا دل خیر ندیده

فرهاد بکشتند و به سوگش بنشستد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۵۷
محمد

 


این غزل برای توست ای که مثل بارانی

می روی ز آغوشم پیش من نمی مانی


بعـد رفتنت این دل ، دل نشد برای مـن

یـادگـاری ات اما ،این دو چـشم بـارانـی


دلخوشم به دیدارت،لحظه ای شده حتی

گفته بودی ام روزی خون به دل تو می مانی


سهم من زدیدارت هر زمان همین بوده است

خنده های مصنوعی گریه های پنهانی


قسمت تو از دنیا هر چه عشق و خوبی بود

سهم من ولی یک زخم آن چنان که می دانی


من شبیه یک کولی دوره گرد قلب تو

قلب من ولی قصریست تو همیشه مهمانی


زل زدن به چشمانت عادتم شده انگار

زل بزن به چشمانم ای که نور چشمانی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۲۰:۳۷
محمد


بسیاری از مردم ایران که به جرات بالای نود درصد! از این حرکت ناراحتند،  فیلتر شدن یک ابزار اجتماعی مناسب به کنار اما استناد به  محتوای مجرمانه برای مردم خیلی توهین امیز است!
 
یعنی اکثر ما را مجرم می بینند؟
آن هم در شرایطی که راهکارهای زیادی برای عبور از فیلتر موجود است

برای مثال اپارات بزرگترین سرویس اشتراک ویدیو در ایران است و به حق جای یوتیوب را به خوبی گرفته و پوشش میدهد/
اما اگر به یوتیوب سر بزنید تعداد دفعات دیده شدن یک ویدیو در آن ده ها برابر اپارات است! مثلا بیشترین اعدادی که در مشاهده یک ویدیو در اپارات میبینین نهایتا ده هزار است اما همان ویدیو در یوتیوب ممکن است چندصد هزار بیننده داشته باشد
تصور اینکه خارجی ها در بالا بودن امار یوتوب تاثیر گذارند کمی مضحک است چون اولا ویدیو های به زبان فارسی مورد توجه دیگر زبان ها که از ان سردرنمی اورند نیست و ثانیا ما مگر چقدر مقیم خارج داریم که پی گیر ویدیو های ایرانی باشند
یا نمونه دیگرش فیس بوک که ثابت شد حد اقل در یک شب صدهزار ایرانی پای فیس بوک های خود بودند و سری به لیونل مسی زدند!!!
حالا تنها اتفاقی که افتاده بازار وی پی فروشها داغ شده و اندروید هم که با برنامه های رایگانی چون هات اسپات کارشان را راه می اندازند و فقط چون استفاده از ویلتر به انها احساس امنیت بیشتری میدهد فضا غیر اخلاقی تر میشود
بزرگترین دستاورد فیلتر ویچت ، آشنایی مردم با سایفون بود
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۰۴:۴۵
محمد

 

دلم جراتش قطره ای بیش نیست


تو ای عشق او را به دریا ببر ....




دریافت



دلم جراتش قطره ای بیش نیست

تو ای عشق او را به دریا ببر
 
بگذارید اگر هم نه بهاری، باشم

شاعر سوخته گلهای سحاری باشم
 
می توانم که خودم را بسرایم

 هرچند، نتوانم که همانند قناری باشم
 
معنی پیر شدن ماندن مردابی نیست
 
 پیرم، اما بگذارید که جاری باشم

کاری از پیش نبردم همه عمر
 
ولی شاید این لحظه ی نایافته، کاری باشم
 
همچنان طاقت فرسوده شدن با من نیست
 
نپسندیدی، که در لحظه شماری باشم

همه درد من اینست که می پندارم

دیگر ای دوست من، دوست نداری باشم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۷:۰۳
محمد
 



مرا درگیر چشمت کن، مرا درگیر ابرویت
زمینگیرم بکن با آن سیاهی لشکر مویت
 
مرا درگیر عشقت کن ، چنانکه مولوی را شمس
سماعم را دوچندان کن به آهنگ النگویت
 
من آن زنبور مایوسم، دهانم خالی از شهد است
و ماندم با چه رویی بوسه خواهم زد به کندویت
 
برایم با تو بودن لذتی دیگر نخواهد داشت
جز اینکه لحظه ای می ایستم پهلو به پهلویت

 
دلیل موشکافی های صائب، بافه ی موهات
دلیل نکته سنجی های بیدل، خال هندویت
 
بپوشان چهره ات را ار نگاه شاعران شهر
نمی خواهم بپیچد در تغزل ها هیاهویت.
 
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۶:۴۱
محمد

امیر نقی لو از بهترین شاعران معاصر و جوان ایران http://www.nagiloo.blogfa.com

 





      دارم به سرد سوختنم گریه می کنم
      آتش گرفته است تنم، گریه می کنم

      چندیست خواهرانه مرا طرد می کنند
      حتی برادری که منم گریه می کنم

      با من نساخت زندگی و مرگ نیز هم
      به روسیاهی کفنم گریه می کنم

      بیرون چقدر پشت سرم حرف می زنند
      تا می روم قدم بزنم گریه می کنم

     حتی به جای شانه ی معشوق سالهاست
      بر آستین پیرهنم گریه می کنم

     هر روز طعنه می شنوم، بغض می کنم
     هر روز بغض می شکنم، گریه می کنم

      گفتی: بس است، گریه که در شان مرد نیست
      مَردم ولی فرافکنم، گریه می کنم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۶:۰۹
محمد